مرا با خود ببر
بگذار تا باد بادبانها را باد کند
و زمانی که ستارهها نمایان میشوند
دور از همه چیز باشیم
مرا با خود ببر
بگذار تا موج رویاهایم را تسلی دهد
و درست زمانی که همهچیز به پایان میرسد
چیزی به غیر از ما باقی نماند
مرا با خود
به سرزمینی از دنیای دیگری ببر
جایی که در آن حوالی چیزی جز عشق نباشد
جایی که همهچیز تنها در خوشبختی و شادمانی معنا پیدا میکند
مرا با خود ببر
از غرش کردن توفان نترس
در آن سرزمین جدید
قلبم تنها برای تو خواهد تپید، تنها برای تو
مرا با خود ببر
بگذار تا باد بادبادنها را باد کند
و زمانی که ستارگان پدیدار میشوند
چیزی به جز ما باقی نمانده باشد
مرا با خود
به سرزمینی از دنیای دیگری ببر
جایی که در آن حوالی چیزی جز عشق نباشد
چیزی جز خوشبختی و لذت معنا نداشته باشد
مرا با خود ببر
از غرش توفان نترس
زیراکه در سرزمین جدید
قلبم تنها برای تو خواهد تپید
مرا با خودت ببر