قبل از اینکه ازت جدا شم
اصلا بی معنی بودن زندگی رو نمیدونستم
هیچ فکرش رو هم نمیکردم که زیبا ترین چیزها
اینقدر بی مزه بشن
دلم نمیخواد باور کنم که
تو باعث شدی که من به این حال و روز افتادم
در حالیکه اون دعوا های تموم نشدنی
از قشنگی های عشق بوده
دستام خالی شدن،توی قلبم یه دردی دارم
مثل آهنی که توی آتیش بوده،هنوز قلبم می سوزه
دستام خالین ، با اشک های توی چشمام
تو یه بیابونی هستم که بدجور داغه