بیشتر از این چی میخوای از من
هنگامی که گذشته نشان دهنده عشق تو هست
و من شجاعت ندارم
ازاین درد برای همیشه فرار کنم
خیلی زیاد هست که من ازت بخواهم
به این دورویی ادامه بدهیم
چقدردیگر میتوانم در این دروغ تکراری زندگی کنم
نه، نروهمه جا لاف بزن
نهٍ تو قلب منو ذزدیدی
و من هیچ چیز دیگری ندارم (که بدم)
اره من ترجیح میدم بازنده باشم
همون کسی که به تو همه چیز داد
و من هیچ چیز دیگری ندارم (که بدم)
و من هیچ چیز دیگری ندارم (که بدم)
من دیگه نمیتونم ادامه بدم
مقاومت در برابر اون احساس عجیب و غریب
احساسی که لرز در بدن من ایجاد میکنه
مثل یک دفه اومدن بی موقع زمستان
زل زل نگاه کردن تو و من
نادیده گرفتن همدیگر از دور
همه چیز بی معنی شد
و پوچی بهتر از فراموش کردن است
من ترجیح می دهم تا بذارم تو بری
تا این که زندانیه تو باشم
و هر جایی نرو
ادعا کن معشوقه احساسات منی
بیشتر از این چی میخوای از من
هنگامی که گذشته نشان دهنده عشق تو هست