سلام نمیخوام مزاحمت بشم
میخواستم ازت بخوام که اگه میشه باهات صحبت کنم
اما اگه احیانا کاری داری می تونم دوباره برگردم یا اصلا دیگه برنگردم
وقتی داشتم گام های موزیک رو می خوندم
کلماتی پیش روم بودن که الان نمی دونم
حتی لبخند عجیب تو هم دیگه به روم نمی خنده و هیچ حرفی بهم نمیزنه
و یه چیزی هست که تو نمی دونی
که زمان وقتی که هیچوقت نمی گذره چقدر دردناکه
درون این روح خالی من، نیاز به تو رشد می کرد و قویتر می شد و دلم برای بخشی از خودم بیشتر تنگ می شد
روز به روز منتظر بودم تا عشق تو فروکش کنه اما حالا من اینجام
تو شکستی هستی که میخوام و این اگه عشق نیست تو بهم بگو چیه
و یه چیزی هست که تو نمی دونی
که چقدر اینجا بودنم جلوی تو برام هزینه داره
اگه برای یه لحظه چشمهاتو ببندی منو نمی بینی اما می بینی که چه حسی دارم
هنوز هم روز آخره و هنوز هم بخاطر یه چیز بی ارزش و بعد هر طور که بخوای
بدون تو عشق دیگه عشق نیست
دیگه چیز بیشتری برای گفتن ندارم
اگه عشق قراره با من بمیره من حاضرم تا بفهمم اما به تو بستگی داره