(حالی ندارم) برای مداوم دویدن و توقف کردن
(حالی ندارم) به خاطر دستها(ی یار) فرار کردن
حالی ندارم آه
برای بدون تو زندگی کردن
این همه از من فرار نکن
حسرت تورو فرا میگیره (گریبانگیرت می کنه) 1
آه اگه یه بار دستاتو بگیرم2
تا آخرش می رم 3
به غیر از تو چه کسی رو دارم؟
نپرس از من عشقم چه قدره؟
آه اگه یه بار پشت سرم بیای (منو همراهی کنی)
تا مرگ می ریم (تا مرگ با هم میشیم)
دارم می سوزم ای حبیبم(از تب عشق تو) (حالم بده)
از تو برای من فایدهای نیست 4
طبیب رو بفرست
علاجی بر دل من نیست
یه بار هم که شده حال منو ببین
از عشق برای من خیری نیست
کاتب رو بفرست
در چشمانم فرمانی نیست (کاتب را بفرست تا بر چشمانم دستور و فرمان بنویسد)
1. (ترکی این قسمت توی سایت نوشته نشده: Hasret seni yakalar)2. ترکی این جمله هم اشتباه نوشته شده Ah bir tutsam elinden3. Gitsem*4. yok*.