آه !
چگونه لطمه می زند مرا
آه !
بگو به من چه کنم !
دشوار است گشتن و راه پیمودن بی تو
اینکه بدانم در پی چه می گردی و
شاد نیستی
دشوار است تماشای اینکه
اکنون دیگر
نیست بمانند قبل
آه !
چه اندازه دلم تنگ است
آه !
چگونه آرام کنمش
گذشته رفت ، پشت سر گذاشتیم اش
نمی دانم شاید این زمان حال است که در انتظار قدم هایش ایستاده است
تا بازمان گرداند به دیداری
به یکدگر بشناساندمان تا به زیر پوست
آه !
لطمه می زند ، عشق
آه !
از درون
آه !
چگونه قدر بدانم
آه !
تو باعث شدی احساس کنم
فرا کشاندی وجودم را ، فرو نشاندی تشنگی ام را
تو قوی تر بودی و من وفادار به تو
تو مرا دوست داشتی و من نیز تو را
تو مرا داشتی اما ترک کردم تو را و ...
آه !
لطمه می زند ، عشق
آه !
از درون
آه !
احساس می کنم دلکم را
آه !
که بی اختیار می تپد