ک،کوکائین تو جیبش
سمیر دوستاشو نزدیک دوفین میبینه
خانوم با دوستاش خل بازی در میاره
یه شریانبند یه سرنگ و بیم بیم
ولی اون بیشتر از یه پرتغال خونی آب داره
این مهمونی دوستانه رو با دراما تموم کرد
ساعت 6 صبح وقتی پلیسا (تینگلینگ میکنن) آژیر میکشن
اون قبلا مواد میفروخت اما به خاطر جنایت دستگیر شده بود
اون 20 سال، سال، سال زندان گرفت
سم (سمیر) حکم، حکم، حکمو گرفت
داشت از سر کار برمیگشت، مثل همیشه
چون خط (اوتوبوس) رو بسته بودن
رئیساش گذاشت زودتر بره
ردوان پرید تو بزرگراه
یه دسته گل خرید
واسه عشقش
در جلویی رو باز کرد
دید زنش داره گاییده میشه
خودت میدونی بعدش، بعدش، بعدش چی شد
خون رو همه ملحفه ها، چکه، چکه
خودت میدونی بعدش، بعدش، بعدش چی شد
چکه، چکه، چکه
اون 20 سال، سال، سال زندان گرفت
ردوان حکم، حکم، حکمو گرفت
داشت از دبیرستان تمیز، تمیز، تمیز بیرون میاومد*
که بره تیم، تیم، تیمش رو ببینه
ماریجوانا، دوستدخترها، دخترها، دخترها، دخترها
تکلیف مدرسه و سکه، سکه، سکه
پول نداشت اینور اونور بره
دوستاش بهش زنگ میزنن، نقشه نفوذ میریزن**
موسی تصمیم میگیره بهشون ملحق شه برن دزدکی کنسول بازی کنن
فکر کرد میتونه بازی کنه و مجبور نباشه تو هال پَلاس باشه
اما چیزی که نمیدونست، نمیدونست، نمیدونست
این بود که تو اتاق طبقه بالا، طبقه بالا، طبقه بالا
صابخونه(ها) رو با طناب بسته بودن
فهمید که داره از بالا، بالا، بالا سقوط میکنه
اون 15 سال، سال، سال گرفت
موسی حکم، حکم، حکمو گرفت