روز به روز من بیشتر گیج میشوم
با این حال من بدنبال نور از میان باران در حال بارش هستم
تو میدانی که این بازی است که من از باخت آن منزجرم
و من این استرس را احساس میکنم، آیا این خجالت آور نیست
اوه، بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
اوه، بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
شروع به این فکر کردم که
من دارم اتلاف وقت میکنم
من متوجه کارهایی که میکنم نیستم
دنیای بیرون خیلی نامهربان بنظر میاید
اکنون من دارم روی تو حساب میکنم که مرا از این مخمصه در بیاوری
اوه، بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
اوه، بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
و وقتیکه ذهن من آزاد است
تو میدانی که یک ملودی میتواند مرا جابجا کند
و وقتیکه من احساس اندوه میکنم
یک گیتار وارد میدان میشود تا مرا تسلی دهد
تشکر برای شادی که بمن دادی
من از تو میخواهم بدانی که من به ترانه تو و ریتم و قافیه و هارمونی تو باور دارم
تو در این راه کمک من بودی و مرا قوی ساختی
اوه، بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
بچه ها، یک ریتم بیایید، و روح مرا آزاد کنید
من میخواهم در راک اند رول شما گم شوم و محو شوم
اکنون، اکنون، اکنون شما چنین نمیکنید
مرا نمیبرید؟
اوه، ها، مرا ببرید