فراموش کردی؟
که حتی من زنده ام
فراموش کردی؟
همه ی خاطراتی رو که با هم داشتیم
فراموش کردی؟
فراموش کردی؟
چیزای راجع به من رو
پشیمون شدی؟
از اینکه همیشه کنارم بودی؟
فراموش کردی؟
که ما از درون احساس میکردیم
حالا من مونده ام تا چیزایی رو فراموش کنم که
راجع به ما بودند
اما یه جا اشتباه کردیم
یه زمانی خیلی قوی بودیم
عشق ما مثل یه ترانه ست
که نمیتونی فراموشش کنی
حالا حدس میزنم
ما باید اینجا بمونیم
پشیمون شدی؟
از اینکه همیشه دستم رو میگرفتی
دیگه نه (تکرارش نکن)
لطفا فراموش نکن
فراموش نکن
ما همه چیز رو در اختیار داشتیم
نزدیک بود که حتی
بیشتر از قبل
عاشق بشیم
فراموش نمیکنم
فراموش نمیکنم
چیزایی رو که راجع به ما بودند
اما یه جا اشتباه کردیم
یه زمانی خیلی قوی بودیم
عشق ما مثل یه ترانه ست
که نمیتونی فراموشش کنی
یه جا اشتباه کردیم
یه زمانی خیلی قوی بودیم
عشق ما مثل یه ترانه ست
که اصلا
نمیتونی فراموشش کنی
و در آخر
تموم عکسها(مون) سوخته شدند
و گذشته
فقط یه درسه و ما اون رو یاد گرفتیم
فراموش نمیکنم
لطفا "ما" رو فراموش نکن
یه جا اشتباه کردیم
عشق ما مثل یه ترانه ست
اما تو توی خوندنش همراهی نمیکنی
تو چیزای راجع به ما رو
فراموش کردی