مرا در آغوش بگير ، من خودم رو فداى تو كردم
من رو دوست داشته باش، اين جان رو در راهت فنا كردم
معشوق من ، همه چيز من ، دلبرى كه بر تخت دلم تكيه زده
دوست داشتن ها براى سيرى از عشق است
وصال ها ، براى سيراب شدن از تو
امتحان كردم ، كافى نيست ، درد هايم پايانى ندارد
اين درد خاموش نميشه
من نه از تو سير ميشم نه سيراب دلبر
من
من رو بزن، اون چشم ها اون ابرو ها به چه دردى ميخورن پس
من رو خسته كن
فرياد ها ، فغان ها ، من رو معطل ميكنن
معشوق من ، همه چيز من
دلبرى كه به تخت دلم تكيه زدى