عاشقش شدم، عاشقش شدم،
بار اول که عاشقش شدم
از من روی برگرداند،
این عزیز از من روی برگرداند
به من دل داد، به من دل داد،
این نازدار به من دل داد
به من قول داده
شده پاره ای از وجود من شده است
بوسه ای از آن لبان خواستم،
فدای آن قامت بلند
این خنده های رنگارنگ،
دل مرا همچون آتش کرد
خوشحال و شاد شدم،
با دیدن او سرزنده شدم
همچون مستی بی عقل،
افتاده ام به راه چپ و راست
به پایان رسید تمام شد،
شب آخر لرزید