ميخوايم دست هاتون رو (در حين شادي كردن) ببينيم
مي خوايم شماها رو در حال رقصيدن ببينيم
طوري كه انگار هيچ فردايي نيست
مي خوايم كه يه آره بشنويم
نمي خوايم كه نه بشنويم
حالا دستاتون رو بياريد بالا
حالا شروع مي كنيم!
به محض اينكه شب بشه
شماها آماده مي شيد و خونه رو ترك مي كنيد
به دوستاتون زنگ مي زنيد و همتون (خودتون رو ) براي
كسايي (كه اونجا هستن) شيك مي كنيد
و در حيني كه تيرگي (شب) بالا مياد
شما كمربندهاي ايمنيتون رو براي جنگيدن باز مي كنيد
ما همش مي رقصيم و توي شب
سرعت مي گيريم
ميخوايم دست هاتون رو (در حين شادي كردن) ببينيم
مي خوايم شماها رو در حال رقصيدن ببينيم
طوري كه انگار هيچ فردايي نيست
مي خوايم كه يه آره بشنويم
نمي خوايم كه نه بشنويم
حالا دستاتون رو بياريد بالا
حالا شروع مي كنيم
طوري كه انگار هيچ فردايي نيست
تا وقتي كه صبح با طلوع خورشيد
و يه خميازه بلند شيم
ما به جاده مي زنيم و (ماشين رو) مي رونيم و مي رونيم
تا شماها رو زودتر ببينيم
به محض اينكه خورشيد غروب كنه
صداي ورود شما رو به سالن مي شنويم
به خاطر اينكه دنبال دوستا بايد گشت (بايد هواي دوستا رو داشت)...
وقتي كه دوستا هم، به شما زنگ زدن
ميخوايم دست هاتون رو (در حين شادي كردن) ببينيم
مي خوايم شماها رو در حال رقصيدن ببينيم
طوري كه انگار هيچ فردايي نيست
مي خوايم كه يه آره بشنويم
نمي خوايم كه نه بشنويم
حالا دستاتون رو بياريد بالا
حالا شروع مي كنيم
ما عشق شما رو احساس مي كنيم
حتي ما شما رو بيشترم دوست داريم
ما عشق شما رو احساس مي كنيم
حتي ما شما رو بيشترم دوست داريم
ميخوايم دست هاتون رو (در حين شادي كردن) ببينيم
مي خوايم شماها رو در حال رقصيدن ببينيم
طوري كه انگار هيچ فردايي نيست
مي خوايم كه يه آره بشنويم
نمي خوايم كه نه بشنويم
حالا دستاتون رو بياريد بالا
هنوزم مي توني (فرصت داري) كه فردا بميري.