طبقه اول
اتاق شماره شانزده
بوی خطر میده
حتی بهتر از اون
اهدافت رو مشخص کن
خدا بهمون رحم کنه
توی دردسر افتاده ام
اما احساس می کنم در بهشتم
تو مثل اون مردهایی
از اونهایی که چشمهاشون هرزه و دنبال دخترهاست
اما من با خودم گفتم" هی، که چی، یه بار هم که شده تو زندگیم خطر می کنم"
تو خیلی از خود راضی بودی
اما لعنت، با نمک هم بودی
از ساقهای پام خوشت اومد، من هم حرکاتت رو دوست داشتم
همه می تونستن حدس بزنن، انکار کردنش سخت بود
حالا، دوباره انجامش دادم
همه چی رو اشتباه کردم
اما احساس می کردم کار درست رو انجام میدم
نمی تونم باورش کنم
و همه اشتباهات
که برای مدت خیلی طولانی ادامه پیدا کرد
کاش یه راهی بود
برای پاک کردنش
اه اه اه اه
آه آه آه آه
شب دوم، پشت سرهم
دوباره افتادم تو دردسر
نمی فهمم
باید صداش رو کم کنیم
چون از لابی زنگ زدن
اما ما توجهی نمی کنیم بهشون ( آره می دونم)
چون داره بهتر هم میشه
همه میدونن که وقتی به مردها می رسه
من اشتباه انتخاب می کنم
چون من همش پام گیر می کنه به همون سنگ همیشگی و میوفتم
و تکرار می کنم، از اول همون راه رو می رم
یه دختر چه قدر کور می تونه باشه
که پنهان کردن حلقه ات رو نبینه
درباره همه چی دروغ گفتی
و منِ ساده لوح باید می دونستم
حالا، دوباره انجامش دادم
همه چی رو اشتباه کردم
اما احساس می کردم کار درست رو انجام میدم
نمی تونم باورش کنم
و همه اشتباهات
که برای مدت خیلی طولانی ادامه پیدا کرد
کاش یه راهی بود
برای پاک کردنش
اه اه اه اه
آه آه آه آه
به نظر میاد من در نقطه ای هستم
که دارم مسیر زندگیم رو گم می کنم
اما مطمئنم این فقط یه دوره س
"من دوباره پیشت برمی گردم"، چون اونجا زنده می مونم
به نظر میاد من در نقطه ای هستم
که دارم مسیر زندگیم رو گم می کنم
اما مطمئنم این فقط یه دوره س
"من دوباره پیشت برمی گردم"، چون اونجا زنده می مونم
حالا، دوباره انجامش دادم
همه چی رو اشتباه کردم
اما احساس می کردم کار درست رو انجام میدم
نمی تونم باورش کنم
و همه اشتباهات
که برای مدت خیلی طولانی ادامه پیدا کرد
کاش یه راهی بود
برای پاک کردنش
اه اه اه اه
آه آه آه آه