ی نازک نارنجی مث تو
میفته دست یکی [ک پدرشو دربیاره]
زندگی رو نمیشه پیش بینی کرد
کوه هم ب کوه میرسه
آی آی آی
تو واستا من حرف بزنم
با تو درباره خودت حرف بزنم
برای اینکه تو گذشته گیر نکنی
من درباره امروز صحبت کنم
گناهاتو بشمر من مینویسم تو بشمر
پنجاه بار بخشیدمت بازم [ب بخششم] امیدواری
ی نازک نارنجی مث تو
میفته دست یکی [ک پدرشو دربیاره]
زندگی رو نمیشه پیش بینی کرد
کوه هم ب کوه میرسه
آی آی آی
برای بار آخر آخرین آرزوتو بکن
کار ی چشم بهم زدنه
چیز دیگه ای نمیگم
چون ناشکر و ناسپاسه
وای وای وای ...