Dev Dalga [Persian translation]

عزیزم، تو اصلا عشق رو چیز کوچکی فرض نکن

یه قطره اشک توی چشمم، از پس آن موجی بزرگ

فکر نکن این آتش بتونه در یک لحظه خاموش بشه

حقیقتش از به دنبال تو گشتن خسته شدم

موقعی که پیدات کردم چی میشه؟ هیچ جوابی نداره

فکر نکن جدا از تو زیاد بتونم بمونم

هانی حالا به اندازه ای که دلت می خواد آزادی

دیگه به من وابسته نیستی کاملا آزادی

اما اگه بوی من رو احساس نکنی نمیتونی زنده بمونی میمیری

خواهی دید ای همه ی دنیای من

نمیر تو، دلم نمیاد