از وقتی رفتی
دستام به خاطر نبودن دستهات سرد مونده
توی باغ کوچیک رویاها و آرزوهام
شایعه شده
زمستون اومده عشق من
بدون تو هیچی ندارم
از وقتی رفتی و ترکم کردی
من فقط سایه ای از مردی هستم
که عاشقش بودی
اگه از چشمه ی
تو همه ی آهنگهامو می نوشیدم
عزیزم حالا
تو سکوت میخوام همشو گریه کنم
از وقتی که رفتی
و منو توی خونمون تنها گذاشتی
فهمیدم که یه چیزیو از دست دادم
نمیدونم هواست یا نور
ولی وقتی نگاه میکنم عشق من
میبینم تو رو ندارم
از وقتی رفتی
من هرگز نتونستم فراموشت کنم
عطرت و سایه دستاتو با خودم می برم
و خاطراتتو نگه میدارم
تا بتونم زندگی کنم
تو همیشه با منی عزیزم