آه رنج شیرین من
مقاومت برای چه، تو از نو آغاز می کنی
من چیزی جز یک موجود بی ارزش نیستم
بدون او من کمی دیوانه ام
به تنهایی در مترو پرسه می زنم
یک رقص برای آخرین بار
برای فراموش کردن درد بزرگم
می خواهم فرار کنم، همه چیز از نو آغاز می شود
آه رنج شیرین من
آسمان را، روز را، شب را به چرخش وا می دارم
با باد، با باران می رقصم
کمی عشق، اندکی عسل
و می رقصم، رقص، رقص، رقص، رقص
و در سر و صدا می دوم و می ترسم
آیا نوبت من رسیده؟
و درد شروع می شود
در همه جای پاریس، خود را رها می کنم
و پرواز می کنم، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز
با کلی امید
در این راه، در نبود تو
بیهوده تلاش می کنم، بدون تو زندگی من تنها دکوری است که می درخشد ولی خالی از معنا
آسمان را، روز را، شب را به چرخش وا می دارم
با باد، با باران می رقصم
کمی عشق، اندکی عسل
و می رقصم، رقص، رقص، رقص، رقص
و در سر و صدا می دوم و می ترسم
آیا نوبت من رسیده؟
و درد شروع می شود
در همه جای پاریس، خود را رها می کنم
و پرواز می کنم، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز
در این رنج شیرین
جایی که تاوان همه چیز را داده ام
بشنو که قلب من چقدر بزرگ است
من کودکی در این دنیا هستم
آسمان را، روز را، شب را به چرخش وا می دارم
با باد، با باران می رقصم
کمی عشق، اندکی عسل
و می رقصم، رقص، رقص، رقص، رقص
و در سر و صدا می دوم و می ترسم
آیا نوبت من رسیده؟
و درد شروع می شود
در همه جای پاریس، خود را رها می کنم
و پرواز می کنم، پرواز، پرواز، پرواز، پرواز