گلهای من برای تو بی نهایت شکوفه می دهد
حتی با شکستن آن، قلب من بیهوده پژمرده نمی شود
نبودن تو جسم سردم را تشنه آغوش تو کرد
سردم شده بیا مثل لحاف شو , بخواب بر رویم
نگذار عشقبازی های شبانه مان تمام شود
بگذار سایه آتش عشقم بر موهایت بریزد
منو پیش خودت نگهدار, آفتاب من شو, بر من بتاب
بگذار دستانم گرمای صورتت را همیشه احساس کند
قلب من بی وقفه در حال فریاد زدن است
هر کار بکنی هرگز نمیتوانم از تو جدا شوم
عشق آدم را زخمی میکند، آن را دست کم نگیرید
انقدر ساده تصورش نکن عشق من