من آسان دلبسته شدم
افتادم در دام خودم
بشکن دل مرا که ز دل گلایه دارم
پیِ هر بهانهای برود، نمیگذارم
یادت باشد از آنِ تو بود این دل که شکست
آه از عشق
یادم باشد دلتنگیِ تو تقدیر من است
آه از عشق
آه از عشق و غمِ زیبایش
آتش آتش همه دریایش
عاشق ماند و دلِ تنهایش
آه از عشق و غمِ زیبایش
آتش آتش همه دریایش
عاشق ماند و دلِ تنهایش
هیجان تو جان سخن
نگران تو هر رگ من
من و دل که تپد به خاطر تو
بنِگر که رَسیده کنون
به دوراهیِ عقل و جنون
به کجا برود مسافر تو؟
تو و رفتن و بیخبری
من و ماندن و دربهدری
من و بُهتِ شب و سکوت باران
تو و اینهمه سرنزدن
من و اینهمه خیرهشدن
به عبورِ غمت از این خیابان
آه از عشق و غمِ زیبایش
آتش آتش همه دریایش
عاشق ماند و دلِ تنهایش