به هر دری زدم یکبار دیگه بیام ببینمت امّا نشد
برای ثابت کردنِ عشقم تلاش کردم ولی بازم نشد
به هر دری زدم بهت بفهمونم میخوامت امّا باز نشد
هر چی تلاش کردم با چشمام بهت بگم دوسِت دارم اما نشد
دلم میخواست حسّ تو هم مثل من شه
دلم میخواست دغدغه هم عشق من شه
دلم میخواست عشقمو باور میکردی
نمیخواستم آخر این قصّه غم شه
دلم میخواست همش کنارِ تو باشم
بگم تو جونمی ولی حیف باز نشد
میخواستم تو قلبت خونه بسازم
اما در قلبت به روم باز نشد
دلم میخواست شریکِ شادیِ من باشی
نه اینکه باعث غم و غصّهی من باشی
دلم میخواست دوتایی با هم بمونیم
دلم میخواست همیشه یارِ من باشی
دلم میخواست تو رؤیای تو بمونم
بگم تو جونمی ولی حیف باز نشد
دلم میخواست حرفای نگفتهتو تا وقتی
نگام میکردی از تو چشمات بخونم