De velours et de soie [Persian translation]

گل های وحشی

اقیانوس های جهان

جزیره های طلایی

مرا همیشه وسوسه می کردند

سفر های طولانی را تمام کردم

آسمان های نارنجی را تمام کردم

همه ی لرزهایی غریبی

که تو به من دادی

از جنس مخمل و ابریشم

همانند بدن خوش بویت

از نور و مخمل

همانند چشمانت

از رز و روشنایی

همانند مزه لبت

از خون و گلهای تازه

همانند گونه هایت

همانند آتش، طلا و خون

همانند بوسه هایت

از نقره، از آتش، و از طلا

همانند بدنت که خود را تسلیم می کند

از خورشید و از نقره

موهایت در باد بنفش

از جنس اشتیاق و از خورشید

همانند شبی در آغوشت