کمکم کن، کمکم کن، نذار اینجا بمونم تا بپوسم
کمکم کن، کمکم کن، نذار اینجا لب مرگو ببوسم
کمکم کن، کمکم کن، عشق نفرینی بیپروایی میخواد
ماهی چشمهی کهنه، هوای تازهی دریایی میخواد
دل من درياییه؛ چشمه زندونه برام
چکهچکههای آب، مرثیهخونه برام
تو رگام به جای خون، شعر سرخ رفتنه
تن به موندن نمیدم؛ موندنم مرگ منه
عاشقم، مثل مسافر عاشقم؛ عاشق رسیدن به انتها
عاشق بوی غريبانهی کوچ، تو سپیدهی غريب جادهها
من پر از وسوسههای رفتنم؛ رفتن و رسیدن و تازه شدن
توی یک سپیدهی طوسی سرد، مسخ یک عشق پرآوازه شدن
کمکم کن، کمکم کن، نذار این گمشده از پا دربیاد
کمکم کن، کمکم کن، خرمن رخوت من شعله میخواد
کمکم کن، کمکم کن، من و تو باید به فردا برسیم
چشمه کوچیکه برامون؛ ما باید بريم به دريا برسیم
دل ما دریاییه؛ چشمه زندونمونه
چکهچکههای آب، مرثیهخونمونه
تو رگ بودن ما شعر سرخ رفتنه
کمکم کن که دیگه وقت راهی شدنه
کمکم کن
کمکم کن
کمکم کن
کمکم کن