مرا تا زيبايت با ويلوني سوزان برقصان.
مرا از ميان هراسهايم تا مامن آرامش برقصان
مرا چون شاخه زيتون بالا بگير و كفتر جلد من باش
مرا تا انتهاي عشق برقصان
آه بگذار زيبايت را آن لحظه كه شاهدان مي روند ببينم
بگذار احساس كنم همچون رقاصان بابل مي خرامي
و آرام آرام به من نشان بده آنچه را كه تنها حدودي از آن را مي شناسم
مرا تا انتهاي عشق برقصان
مرا از حالا تا جشن عقد برقصان،مرا بي وقفه برقصان
مرا بسيار نرم و بسيار طولاني برقصان
ما هر دو پايينتر از عشقمان هستيم ،ما هر دو بالاتراز عشقمان
مرا تا انتهاي عشق برقصان
مرا تا كودكاني كه چشم در راه زايش اند برقصان
مرا از ميان پرده هاي فرسوده از بوسه هايمان برقصان
از اين خيمه پناهگاهي امن برافراز،اگر چه تارو پودش از هم گسسته است
مرا تا انتهاي عشق برقصان
مرا تا زيبايت با ويلوني سوزان برقصان.
مرا از ميان هراسهايم تا مامن آرامش برقصان
مرا با دستهاي عريانت يا حتي با دستكش لمس كن
مرا تا انتهاي عشق برقصان