Damn Your Eyes [Persian translation]

من هر کاری که بخوام رو میتونم انجام بدم

کنترل کامل اوضاع توی دستمه

این چیزیه که به خودم میگم

خودم برای خودم تصمیم میگیرم

تنهایی حالم خوبه

به هیچکس دیگه ای احتیاج ندارم

با خودم مفصل حرف زدم

دیگه نمیخوام بخاطر تو یه احمق باشم

و وقتیکه تو رو ببینم تنها چیزی که یادم میاد اینه که

چطوری یه کاری میکردی که دلم بخواد تسلیمت بشم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه نفسم رو بند میارن

وادارم میکنن بمونم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه امیدوارم میکنن

وادارم میکنن دوباره عاشق بشم

لعنت به چشمهات

همیشه همینطوره

تو میگی که تغییر میکنی

ولی به دلیلی اینکارو نمیکنی

من همه دروغهات رو باور میکنم

توی چشمهات که نگاه میکنم

تو کاری میکنی که همه چیز درست بنظر برسه

به گمونم من هر چیزی که دلم میخواد رو میبینم

یا اینکه قلبم داره فریبم میده

و اینو خوب میدونم که با اون نگاهت

تمام و کمال طلسمت میشم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه نفسم رو بند میارن

وادارم میکنن بمونم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه امیدوارم میکنن

وادارم میکنن دوباره عاشق بشم

لعنت به چشمهات

تو عمدا اومدی تا فریبم بدی

مجبورم میکنی چیزی رو ببینم که دلم میخواد ببینم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه نفسم رو بند میارن

وادارم میکنن بمونم

لعنت به چشمهات

بخاطر اینکه امیدوارم میکنن

وادارم میکنن دوباره عاشق بشم

لعنت به چشمهات