قبل از اینکه دل همدیگه رو بشکنیم
دوستای خوبی بودیم
اینطوری تاثیر خودمونو می ذاریم
اینطوری از همدیگه فرار می کنیم
یه عالمه حرفهای عاشقانه ی احمقانه
یه عالمه سیگنال های اشتباهی
من که بزرگ نشدم
اینطوری زندگی می کنیم
و از عشق تا نفرت
می دونی تنها یه قدم راهه
چیزهایی که بهت گفتم قشنگ نبود
می دونی که منظوری نداشتم
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
اما گذاشتم چمدونتو جمع کنی
تو برنمی گردی
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
باید پیرهنتو پاره می کردم
نه اینکه دلتو بشکنم
قبل از دعوا
قبل از اینکه همدیگه رو از دست بدیم
برات قسم می خورم
که دوسِت داشتم بدون اینکه انتظارشو داشته باشم
با خشم خودمو مسموم کردم
حسرتی که نصیبم شد و در آغوش فشردم
فرصت طلایی و خوشبختی رو از دست دادم
نباید خارج از روحیات خودم رفتار می کردم
و از عشق تا نفرت
می دونی تنها یه قدم راهه
چیزهایی که بهت گفتم قشنگ نبود
می دونی که منظوری نداشتم
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
اما گذاشتم چمدونتو جمع کنی
تو برنمی گردی
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
باید پیرهنتو پاره می کردم
نه اینکه دلتو بشکنم
معذرت می خوام
من معذرت می خوام
معذرت می خوام
من معذرت می خوام
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
اما گذاشتم چمدونتو جمع کنی
تو برنمی گردی
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
باید پیرهنتو پاره می کردم
نه اینکه دلتو بشکنم
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
اما گذاشتم چمدونتو جمع کنی
تو برنمی گردی
باید فریاد می زدم فریاد می زدم
معذرت می خوام
باید پیرهنتو پاره می کردم
نه اینکه دلتو بشکنم
معذرت می خوام
من معذرت می خوام
معذرت می خوام
من معذرت می خوام
معذرت می خوام
من معذرت می خوام
معذرت می خوام
که گذاشتم دلت بشکنه