من گذشته ام رو، تقویمم رو، پاره کردم و دور انداختم
تو آینه خودم رو نگاه کردم و (از خودم) خجالت کشیدم
گریه کردم، عکس هات رو آتیش زدم
...شنبه گذشت
از شر درد و رنج زندگی خلاص شدم
فهمیدم که عشق مطمئنا یه روزی به پایان می رسه
درد جدایی رو فراموش نکردم
*...اما) قلبم شیدا شد و (اشتباه رو) تکرار کرد)
احساساتم، خواب هام رو، قسمت کردم
بعد از جدایی تو
در اون لحظه ای که اصلا انتظارش رو نداشتم، بهم ضربه زد
...یه شنبه (دیگه هم) گذشت
دعاهام مستجاب نشد، وای
این) خودش مثل یه شوخی میمونه)
و سخت ترین قسمتش این بود که یه یار تازه پیدا کردم
طوری که انگار خیلی عجله داشتم