Cuckoo [Persian translation]

احساس میکنم دارم ذوب میشم

این احساس مثل اینه که دارم کنترلمو از دست میدم

اونا بهم میگن که من برای خودم یه خطرم

حالا این قطار دیوونه آماده ی حرکته

طوری قدم بزن که انگار به چیزی اهمیت نمیدی

تو حق اینو داری که دیوانه بشی و برقصی

شوک الکتریکی نه من دست بردار نیستم

چون امشب شهرو به کنترل خودمون درمیاریم

من میخوام که عقلمو مثه یه دیوانه از دست بدم

و حد و مرزو بشکنم

و پشت سرم رو هم نگاه نکنم

ما از قید و بند آزادیم

و دیوانه شدیم

مهمونی ادامه داره تا وقتی که ما روبیرون کنن

بند بند وجودم تاب میخوره

من کوک شدم وآماده ی رفتنم

فقط برو و وسایلتو جمع کن

که قطار دیوونه آماده ی رفتنه

طوری قدم بزن که انگار به چیزی اهمیت نمیدی

تو حق اینو داری که دیوانه بشی و برقصی

شوک الکتریکی نه من دست بردار نیستم

چون امشب شهرو به کنترل خودمون درمیاریم

من میخوام که عقلمو مثه یه دیوانه از دست بدم

و حد و مرزو بشکنم

و پشت سرم رو هم نگاه نکنم

ما از قید و بند آزادیم

و دیوانه شدیم

مهمونی ادامه داره تا وقتی که ما روبیرون کنن

باید از پنهان کردن گرایشی که به هم جنست داری دست برداری

باید از پنهان کردن گرایشی که به هم جنست داری دست برداری

حدو مرزو بشکن

ما از قید و بند آزادیم

و دیوانه شدیم

مهمونی ادامه داره تا وقتی که ما رو بیرون کنن

مهمونی ادامه داره تا وقتی که ما رو بیرون کنن