ما تمام وقت با هم خواهیم بود
تا نفس کم کنیم
و دنیا را بخور ، برو توهم!
و در سال جدید به خانه بیایید.
اما همه چیز تمام شده و دلم برای آن تنگ شده است
این به دنبال راهی برای درک آن است.
قبلاً فکر می کردم زندگی یک بازی است
و حقیقت ساده این است که من هنوز هم آن را باور دارم.
و حالا می دانم که من هرگز شاهزاده خانم تو نبوده ام
که خون رگهایم آبی نیست
و حالا می دانم روزی که می میرم
روی ماسه ها دراز می کشم
و با افزایش جزر و مد مرا از من دور کن.
بالاتر از دریای آرزوها
خاطرات امروز پیدا شده اند
از روزهای وحشی ، عجله
آینده در کف دستان ماست
و حالا می دانم که من هرگز شاهزاده خانم تو نبوده ام
که خون رگهایم آبی نیست
و حالا می دانم روزی که می میرم
روی ماسه ها دراز می کشم
و با بالا رفتن جزر و مد مرا بردار.
و حالا می دانم روزی که می میرم
روی ماسه ها دراز می کشم
و وقتی بالا می روم مرا بردار ...
و با افزایش جزر و مد مرا از من دور کن