Crazy Little Thing Called Love [Persian translation]

این عشق که میگن،من نمیتونم باهاش کنار بیام

این عشق که میگن،باید یه جوری دورش بزنم

من آمادگی ندارم

چیز مسخره ای به نام عشق

این چیز که میگن بهش عشق

میگن عشق

گریه زاری میکنه مثل یک نوزاد

تو گهواره تمام شب

تاب میخوره وو ووو

میرقصه وو وو

مثل ژله هی میلرزه

یجورایی خوشم میاد ازش

چیز عجیب و کوچیکی به اسم عشق

عشقم پیداش شد

اون میدونه چجوری با راک برقصه

اون دیوونم میکنه

اون باعث میشه تب و لرز کنم

بعد منو با عرق سرد رو تنم رها میکنه

باید خونسر باشم،آروم باشم،به روز باشم

راه بیوفتم

صندلی عقب بشینم،یا اتو بزنم

و با موتوروم یه گشت طولانی بزنم

تا اماده بشم برای

چیز عجیب و کوچیکی به اسم عشق

آره

باید خونسر باشم،آروم باشم،به روز باشم

راه بیوفتم

صندلی عقب بشینم،اتو بزنم

و با موتوروم یه گشت طولانی بزنم

تا اماده بشم(آماده شو فردی) برای

چیز عجیب و کوچیکی به اسم عشق

این عشق که میگن،من نمیتونم باهاش کنار بیام

این عشق که میگن،باید یع جوری دورش بزنم

آمادگی ندارم

چیز عجیب و کوچیکی به اسم عشق

چیز عجیب و کوچیکی به اسم عشق