هرروز صبح حدود یک ساعت بعد از هشت
مامانم منو بیدار میکنه و میگه
دیر نکن
برو اداره،سعی کن تمرکز کنی
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه
میخزد
بنابراین یک روز من متوقف شدم واقعیت را بفهمم
من شغلم رو بدون ذره ای تردید ترک خواهم کرد
تا ترانه های غمگینی را که بلدم بخوانم
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه میخزد
دقیقه پشت دقیقه
ثانیه پشت ثانیه
ساعت پشت ساعت میگذرد
کارکردن برای یک دختر ثروتمند
یک دختر فقیر ماندن
هرگز نپرسیدم چرا
بنابراین من اینجا در شهر لندنم
حسی بهتر من میخوام این حوالی باشم
این نوع از موسیقی هرگز مرا من نمی اندازد
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه میخزد
هرروز صبح حدود یک ساعت بعد از هشت
مامانم منو بیدار میکنه و میگه
دیر نکن
برو اداره،سعی کن تمرکز کنی
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه
میخزد
بنابراین یک روز من متوقف شدم واقعیت را بفهمم
من شغلم رو بدون ذره ای تردید ترک خواهم کرد
تا ترانه های غمگینی را که بلدم بخوانم
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه میخزد
دقیقه پشت دقیقه
ثانیه پشت ثانیه
ساعت پشت ساعت میگذرد
کارکردن برای یک دختر ثروتمند
یک دختر فقیر ماندن
هرگز نپرسیدم چرا
بنابراین من اینجا در شهر لندنم
حسی بهتر من میخوام این حوالی باشم
این نوع از موسیقی هرگز مرا من نمی اندازد
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه میخزد
بنابراین من اینجا در شهر لندنم
حسی بهتر من میخوام این حوالی باشم
این نوع از موسیقی هرگز مرا من نمی اندازد
زندگی من فقط یه قطار آهسته است که بالای یک تپه میخزد