هر مردی با کمی شهامت
که طلب کند از من خیانت
هر مردی که بگیردَم در آغوش
به تَرنُمی نرم بگوید مرا در گوش
هر کسی
هر مردی که بگوید میخواهد مرا
و جان میدهد برای ِ عشق من
هر مردی به تمامی
متفاوت از تو
ای قلبْ یخی
هرمردی نه به تمامی شیفته خود
کسی که چون تو فقط نباشدَش پروای ِ خود
میتواند بدزدد هر مردی
عاشق ِ وفادار ِ تو را
ای قلبْ بخی
تو چه سرد و سختی
مردی که تعارفَم کند جامی
دستهگلی بگذارد در دستَم
هر مردی که داشتهباشد وقت ِ
گوش کردن به نیازها و دغدغههای ِ من
هر مردی که نزدیکَم شود
و بدهدَم محبتی که تو دریغ میکنی از من
هر مردی که به صرف ِ نگاه به من
بفهمد که عشق و توجه میخواهم من
هر کسی ...
هر کسی نه با میلی چون تو
به تمامی نادیده گرفتن ِ من
هرکسی میتواند فاسقَم باشد
از این به بعد
ای قلبْ یخی
تو چه سردی و سختی
مردی که تعارفَم کند جامی
دستهگلی بگذارد در دستَم
هر مردی که داشتهباشد وقت ِ
گوش کردن به نیازها و دغدغههای ِ من
هر مردی که نزدیکَم شود
و بدهدَم محبتی را که تو دریغ میکنی از من
هر مردی که به صرف ِ نگاه به من
بفهمد که عشق و توجه میخواهم من
هر کسی ... هر مردی!
(۲ بار)
هر کسی ... آه هر مردی!