با هر کلمه ای
با هر لبخندی
با هر نگاهی
با هر تماسی
به سوی آبی روانه می شوم
تا از بوسه هایش سیراب شوم
روشنایی خیره کننده ی چهره ات
و زیبایی بدنت
تمنای میلی ست
ترانه ای ناگفتنی ست
نگاهی پوشیده
سری عریان...
با واهمه و خونسردی
خود را تسلیم آغوشت می کنم
و تمنایی بر لبانم
و خواهشی از درونم
با هر کلمه ای
با هر لبخندی
با هر نگاهی
با هر تماسی
به سوی آتش (تنت) می جهم
بگذار بسوزاند
روشنایی خیره کننده ی چهره ات
و زیبایی بدنت
تمنای میلی ست
ترانه ای ناگفتنی ست
نگاهی پوشیده
سری عریان...
با واهمه و خونسردی
خود را تسلیم آغوشت می کنم
و تمنایی بر لبانم
و خواهشی از درونم