چندين بار من را كشتند
چندين بار مردم
بدون شك اينجا هستم
زنده و نجات يافته (از مرگ) اينجايم
به فلاكت، تشكراتم را تقديم مي كنم
و با دستي همراه با چاقو
زيرا او مرا به طرز فجيعي كشت
و من در حاليكه مي خواندم، ادامه دادم
در حاليكه به آفتاب مي خواندم
مانند يك سيگار
پس از يك سال
در زير خاك
مانند يك نجات يافته
كه از جنگي باز مي گردد.
چندين بار من را حذف كردند
چه قدر ناپديد شدم
در خاكسپاريم شركت كردم در حاليكه تنها بودم و گريه مي گردم.
گره اي بر دستمال زدم
اما پس از آن فراموش كردم كه فقط اين يكبار نبود
و من در حاليكه مي خواندم، ادامه دادم
در حاليكه به آفتاب مي خواندم
مانند يك سيگار
پس از يك سال
در زير خاك
مانند يك نجات يافته
كه از جنگي باز مي گردد
چندين بار تو را كشتند
چندين بار به زندگي بازخواهي گشت
چندين شب نا اميدانه خواهد گذشت
و در هنگام غرق شدن
و در تاريكي
كسي تو را نجات خواهد داد
براي اينكه در حاليكه آواز مي خواني بروي.
در حاليكه به آفتاب مي خواني
مانند يك سيگار
پس از يك سال
در زير خاك
مانند يك نجات يافته
كه از جنگي باز مي گردد