برادر کوچیکت1 هیچوقت بهت نمیگه ولی خیلی دوستت داره
گفتی مادرت فقط با برنامه تلوزیونیش خوشحال میشه
تو هم اون وقتی خوشحالی که سرت با مواد پرشده
امیدوارم تا 28 سالگی بتونی دووم بیاری
داری مثل طلوع آفتابی که سیرشده چکه میکنی
مثل وانی که لبریز شده، میریزی
همه گوشههات پاره شده ولی باز هم شاهکاری2
و حالا من دارم رو کاغذ و جوهر گریه میکنم
[کُر]
همه چی آبیه
قرصهاش، دستهاش، شلوارش
و حالا من تو رنگها پوشونده شدهام
از ریشه منو جدا میکنه
و این آبیه
و این آبیه3
همه چی خاکستریه
موهاش، دود سیگارش، رویاهاش
و حالا رنگ باخته4
نمیدونه معنیش چیه
و اون آبیه
و اون آبیه5
تو مثل یه رویا تو اون موقع صبح بودی که هوا داره روشن میشه
میدونم فقط اون وقتی دین رو حس کردم که با تو خوابیدم
گفتی تا وقتی دوستات بخشیده نشن توهم بخشیده نمیشی
و من هر صبح دارم بیدار میشم اما بدون تو
داری مثل طلوع آفتابی که سیرشده چکه میکنی
مثل وانی که لبریز شده، میریزی
همه گوشههات پاره شده ولی باز هم شاهکاری
و حالا من دارم رو کاغذ و جوهر گریه میکنم
[کُر]
همه چی آبیه
[چهار بار]
قرمز بودی و منو میخواستی چون من آبی بودم
منو لمس کردی و ناگهان من آسمون بنفش6 شدم
و بعد تصمیمت این شد بنفش واست خوب نیست
[کُر]
همه چی آبیه
[چهار بار]
1. آنطور که در برخی سایت ها اشاره شده، ترانه برای متی هیلی (1975) خونده شده که براساس المان های ترانه مطابقت داده میشود2. با اینکه به انتهای راه رسیدی و همه چی رو باختی باز هم برام مهمی3. رنگ آبی رنگ مورد علاقه خواننده هست، این بخش در واقع میگه که پسر نظرش رو جلب کرده4. یا سادهتر بدون رنگ شده5. ترانه از یک شروع رنگی به انتهایی بیرنگ میرسد بعبارتی از دست دادن تمام داشتهها به خاطر مسیری که طی کرده6. رنگ لیلنج در واقع بنفش روشن هستش