Cold Little Heart [Persian translation]

تا حالا شده چیزی رو بخوای؟

بدجور اونو بخوای؟

آه خدای من

داره داغونم میکنه

تا حالا شده باهاش بجنگی؟

با تموم این درد

قدرت زیادی توی رگهام جریان داره

داره ازم خون میچکه

از این قلب کوچیک سردم

آه من، من نمیتونم خودم رو تحمل کنم

و اینو میدونم

توی قلبم، توی این قلب سرد

که یا باید زندگی کنم یا بمیرم

باورم اینه که اگه تلاش کنم

تو خودت و خودم رو باور میکنی

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

تا حالا متوجه شدی

که من تموم عمرم

شرمسار بودم

همه چی رو به بازی گرفتم

میتونیم سعی کنیم پنهونش کنیم

ولی فرقی نمیکنه

من دارم تو رو از دست میدم

روز به روز

داره ازم خون میچکه

از این قلب کوچیک سردم

آه نمیتونم خودم رو تحمل کنم

و اینو میدونم

توی قلبم، توی این قلب سرد

که یا باید زندگی کنم یا بمیرم

باورم اینه که اگه تلاش کنم

تو خودت و خودم رو باور میکنی

توی قلبم، توی این قلب سرد

یا باید زندگی کنم یا بمیرم

باورم اینه که اگه تلاش کنم

تو خودت و خودم رو باور میکنی

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

خودت و خودم

شاید این بار بتونم قوی باشم

ولی از اونجایی که خودم میدونم کی هستم

احتمالا دارم اشتباه میکنم

شاید این بار بتونم به دوردستها برم

ولی فکر کردن به اینکه قبلا کجا بودم

نمیذاره شروع کنم