تو راهی آسان برای رسیدن به من داری
و وقتی که موقع تسخیر کردنه،بهترین چیزهامو میگیری
من جنگی رو شروع کرده ام چون نیاز دارم که چیزی رو حس کنم
تو کاری که میخوای رو انجام میدی چون من چیزی که میخواستی نیستم
آه،افسوس،چه پایان خیس و بارانی ای به یه روز عالی داده شده
فقط برو،از کلمات دفاع کننده ای که هیچوقت نزدی استفاده نمیکنم
و حالا که اینجا نشسته ام دارم فکر میکنم
که هیچ وقت جایی به خشکی و بیروحی تو نبوده ام
تو دیوارها رو میچینی و سایه ای به رنگ توسی به همه شان میزنی
به عشقت اونجا ایستادم و آرزوی از بین رفتن شون رو کردم
و تو با یه داستان کوتاه عالی میای
از سردرگمی یه خیالباف با شهامت پرستیدن تو
تو هیچوقت گناهی نکردی عزیزم ولی من گریه کردم،برای تو گریه کردم
میدونم اگه می مردم به کسی نمیگفتی،برای تو مردم
آه،افسوس،چه پایان خیس و بارانی ای به یه روز عالی داده شده
هر لبخند تصنعی ای که میزنی خیلی خودپسندانه است
به اندازه همه زخم هایی که زدی
و حالا که اینجا نشسته ام دارم فکر میکنم
تا حالا جایی به بی روحی و سردی تو نبوده ام