صليبهايتان را ببريد
من بدون آنها زندگي خواهم كرد
خيس ، در باران مقدس سرپا بايستيد
وقتي كه غسل تعميم داده ميشديد
مشكلات را بيخيال شويد
اين آن زمانيست كه من به شما مينگرم كه گورهايتان را ميكنيد
من سعي كردم كه نجاتتان بدهم
اما حقّتان است ، درد را سر بكشيد
حال هر دو، آواز پاياني را ميشناسيم
پس من كنار نميكشم
نميگذارم كه من را خاموش كنيد
متوجه ميشويد كه جهنم ، خانه هايتان است
من چيزي به شما بدهكار نيستم
شما تنها مانند يك روياي فراموش شده ، ميميريد
من به غرور (خواسته هايم) رسيدم ، پس آوازم را گوش فرا دهيد :٠
من هرگز به شما اجازه نميدهم كه تابوتم را برُباييد
كلمه ها همچون سلاح
در تو نفوذ ميكنند
پس بعهده خودتان است ،به شيوه خودتان از آنها بهره ببريد
من زنده هستم ، و اكنون ميسوزم
دعا كنيد كه امروز به پايان برسد
شايد منظورش اينه كه دعا كنيد امروز بميريد تا به سرنوشت من دچار نشويد*
من سعي كردم كه نجاتتان بدهم
اما حقّتان است ، درد را سر بكشيد
حال هر دو، آواز پاياني را ميشناسيم
پس من كنار نميكشم
نميگذارم كه من را خاموش كنيد
متوجه ميشويد كه جهنم ،همان خانه هايتان است
من چيزي به شما بدهكار نيستم
شما تنها مانند يك روياي فراموش شده ، ميميريد
من به غرور (خواسته هايم) رسيدم ، پس آوازم را گوش فرا دهيد :٠
من هرگز به شما اجازه نميدهم كه تابوتم را برُباييد
هرگز اجازه نخواهم داده كه زندگي پس از مرگم را از من بدزديد
پس من تسليم نميشوم
و نميگذارم كه شما خاموش و خفه ام كنيد
شما خواهيد فهميد كه دوزختان ، خانه هايتان است