توي تاريكي به سقف خيره شدم
ملحفه ها مچاله اند
قلب من به سختي سنگه
تصاوير تند تند از ذهنم مي گذره
من در معرض خطرم
اما من مايل به تكرار دوباره ي همه ي آن هستم
...
من مدام در حال گريختنم
گريختن ، گريختن از تو
اما
من قادر به از هم گسستن اين زنجيرها نيستم
گسستن اين زنجيرها ، گسستن
اين زنجيرها..
اين خيلي خوبه
چرا كه مي دونم به محض اينكه تو تمومش كني
مايلم كه دوباره به من برگردونيش ، دوباره
برگردونيش ، دوباره برگردونيش به من
و تو مي دوني كه
من سلطه ي تو رو مي خوام
مايلم كه دوباره به من برگردونيش ، دوباره
برگردونيش ، دوباره برگردونيش به من
آه كه بدون نوازش تو نفس من تنگ مي شه
سرما باعث خفگي من مي شه
اما انگار من به نوعي درد رو دوست دارم ، درسته..
عزيزم ، من عطر تورو مي تونم از روي لباس هام هم استشمام كنم
من تلاش مي كنم كه خونسرد باشم ، اما احساس مي كنم كه
دارم ملتهب مي شم...
...
من مدام در حال گريختنم
گريختن ، گريختن از تو
اما
من قادر به از هم گسستن اين زنجيرها نيستم
گسستن اين زنجيرها ، گسستن
اين زنجيرها..
اين خيلي خوبه
چرا كه مي دونم به محض اينكه تو تمومش كني
مايلم كه دوباره به من برگردونيش ، دوباره
برگردونيش ، دوباره برگردونيش به من
و تو مي دوني كه
من سلطه ي تو رو مي خوام
مايلم كه دوباره به من برگردونيش ، دوباره
...برگردونيش ، دوباره برگردونيش به من