چیکیتا چته؟
با زنجیر های غم و اندوهت دربند شدی
در چشمانت امیدی برای فردا نیست
متنفرم از اینکه تو رو اینطوری ببینم
نمیتونی از من پنهان اش کنی
میتونم به راحتی ببینم که چقدر غمگینی.
چیکیتا حقیقت رو به من بگو
میتونی روی شونه های من گریه کنی
بهترین دوستت. من کسی هستم که میتونی به من تکیه بکنی
همیشه از خودت مطمئن بودی
اما الان میبینم که یک پر [پرندگان] اسیر دست بادی
چیکیتا, من و تو میدونیم که
چطور قلب ها سکته میکنند [اصطلاحی: قلب ها میمیرند/ می شکنند] و وقتی میرند نقطه سیاه [اصطلاحی: رد پا] از خودشون باقی میگذارند.
درد پایان خواهد یافت و تو دوباره خواهی رقصید
و دیگر وقتی برای عزاداری [غمگین بودن] نخواهی داشت
چیکیتا, تو و من گریه میکنیم
اما خورشید هنوز در آسمان میتابه
دوباره مثل گذشته برام اواز بخون
چیکیتا برام یه آهنگ جدید بخون.
یه بار دیگه سعی کن درست مثل گذشته
چیکیتا برام یه آهنگ جدید بخون.
چیکیتا, من و تو میدونیم که
چطور قلب ها سکته میکنند [اصطلاحی: قلب ها میمیرند/ می شکنند] و وقتی میرند نقطه سیاه [اصطلاحی: رد پا] از خودشون باقی میگذارند.
درد پایان خواهد یافت و تو دوباره خواهی رقصید
و دیگر وقتی برای عزاداری [غمگین بودن] نخواهی داشت
چیکیتا, تو و من گریه میکنیم
اما خورشید هنوز در آسمان میتابه
دوباره مثل گذشته برام اواز بخون
چیکیتا برام یه آهنگ جدید بخون.
یه بار دیگه سعی کن درست مثل گذشته
چیکیتا برام یه آهنگ جدید بخون.
یه بار دیگه سعی کن درست مثل گذشته
چیکیتا برام یه آهنگ جدید بخون.