[۱ بند]
وقتی جوان بودم
در آینه نگاه میکردم
آن زمان مسایل را متوجه نمیشدم
ولی الان
همه چیز برایم قابل فهم است
یادم میاد قبل از اینکه بدانم
دنیا میتونه چقدر خشن تر باشه
سراپا حیرت و شگفتی بودم
اینکه تو چه کسی را دوست داری
یا پوستت چه رنگیه
یا محل تولدت و جایی که آنجا بررگ شدی کجاست
نباید تعیین کننده نحوه رفتار با تو باشه
چرا که وقتی همه ما نفس میکشیم همه ما یکسان هستیم
[ گروه همسرایان ]
در انتظار تغییری که ما را آزاد کند
در انتظار روزی که تو بتوانی خودت باشی
و منهم بتوانم خودم باشم
در انتظار امید که از راه برسد
در انتظار روزی که تنفر و انزجار محو شده جای خود را به عشق و محبت دهد
در انتظار یک تغییر
در انتظار یک تغییر
تغییر، تغییر
[۲ بند]
برای همه انسانهای شجاع و ارواحی که
پیش از ما بودند
سرت را بالا نگهدار، به آنها افتخار کن
و صدایت را بالا ببر
بگذار همه بدانند ما کیستیم و انتخاب ما کدام است
و روزی ما دیگر مجبور نخواهیم بود این همسرایی را بخوانیم
[ گروه همسرایان ]
در انتظار تغییری که ما را آزاد کند
در انتظار روزی که تو بتوانی خودت باشی
و منهم بتوانم خودم باشم
در انتظار امید که از راه برسد
در انتظار روزی که تنفر و انزجار محو شده جای خود را به عشق و محبت دهد
در انتظار یک تغییر
در انتظار یک تغییر
تغییر، تغییر
تغییر، آه، تغییر، آه
در انتظار یک تغییر
تغییر، تغییر
[ انتها ]
وقتی جوان بودم در آینه نگاه میکردم
آن زمان مسایل را متوجه نمیشدم
ولی الان همه چیز برایم قابل فهم است