اي تقدير
همچو ماه
ناپايداري
همواره یا ماه کاملی
یا هلال باریکی
زندگی نفرت انگیز
نخست سخت میگیری
سپس آسان
با نیرنگ و حیله خود
تنگدستی
توانگری و قدرت
چون یخ آب میشوند
سرنوشت اهریمن بد سرشت
و تو خالی
ای چرخ گردون
ای بدنهاد نامعلوم
کامروایی بیهوده ات
که زود رنگ میبازد
در سایه
و پشت پرده
به من هم هجوم می آوری
با فریبکاری
اینجایم با پشت برهنه
بی دفاع در برابر بدخواهیت
بخت من با خوشبختی
و خوشنامی
اکنون یار نیست
چه به میل تو باشم
چه نباشم
برده تو خواهم بود
اکنون بیا همین ساعت
درنگ نکن
بر زه سازت زخمه بزن
چراکه سرنوشت هر نیرومندی را به زمین می افکند
همه با من سوگواری کنید