روشنایی داره ناپدید میشه
روحم داره به مسیری میره که نمیتونم بهش برسم
مغزم داره میچرخه و سرم درد میکنه
هر روز یه کم بیشتر
روشنایی داره خاموش میشه
جونم داره توسط یه زالوی خونخوار مکیده میشه
ترسم داره لبخند میزنه و وحشتم داره آواز میخونه
هر شب یه ذره بیشتر
نمیتونم چیزی ببینم
چشمهام بسته است
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
این نوای جنگه
من یه زامبی ام
نمیدونم باید چیکار کنم
باید یه جایی مخفی بشم
ولی مجبورم بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم
خیلی تنهام
شک دارم که از پیش بربیام
میخوام توی فضا شناور بشم
ولی مجبورم بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم، بمونم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
این نوای جنگه
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
این نوای جنگه
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
این نوای جنگه
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
میتونم صدای پرنده ها رو بشنوم
میتونم پرواز کردنشون رو ببینم
میتونم آسمون رو ببینم
این نوای جنگه