کاپری، همه چیز تمام شد
کاپری، همه چیز تمام شد
ما دیگرهرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
آن وقت که به من گفتی دوستت دارم
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
همچون سالیان قبل.
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
امشب تاسف بیشتر است
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
همچون سالیان قبل.
کاپری، همه چیز تمام شد
و باید گفت که آن شهر اولین عشقم بود
کاپری، همه چیز تمام شد
باور ندارم که روزی مجددا به آنجا برگردم
بعضی اوقات خیلی مایلم بهت بگم، بیا یکبار دیگر از اول شروع کنیم
ولی دیگر جرئت آن را ندارم
چون می دانم که در جواب «نه» خواهی گفت
کاپری، همه چیز تمام شد
و باید گفت که آن شهر اولین عشقم بود
کاپری، همه چیز تمام شد
باور ندارم که روزی مجددا به آنجا برگردم
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
ولی می توانم اولین ملاقاتمان را به یاد آورم
که تو آنرا به من پیشنهاد کردی
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
همچون سالیان قبل.
ما دیگر هرگز با هم بیرون نخواهیم رفت
دیگر هرگز، دیگر هرگز
کاپری، همه چیز تمام شد
و باید گفت که آن شهر اولین عشقم بود
کاپری، همه چیز تمام شد
باور ندارم که روزی مجددا به آنجا برگردم