برای تو، عشقَم
امروز، دیروز، همیشه
میپرستمَت در این غروب
از یادم میبرد دروغ را
از یادم میبرد بزدلی را
از یادم میبرد بدها را
و عطا میکندم آزادی ِ
دوستداشتن تو را
برای تو، عشقَم
امروز، دیروز،همیشه
میپرستمَت در این غروب
میپرستمَت
برای تو عشقَم
برای تو، میپرستمَت در این غروب
میپرستمَت