عزیزم
عزیزم
دستات نلرزه د… د…
عزیزم دستتات نلرزه تیغ اولو بزن
واسهٔ خیانتا و بیمحلیهای من
تیغ دومو بزن بذار بریزه آب روم
من خیانت کردم اما تو نیوردی به روم
سه و چهار و پنج و شیش
تیغا رو پشت هم بزن
خب اگه حرصت میگیره
هی نگاه نکن به من
تیغ هفتمو بزن
من که هفت خط عالمم
بذار خونمم بریزه تا بفهمم آدمم
تیغ هشتمو بزن
آره بزن بذار برو
بذار باورت بشه خیلی دوست دارم تورو
خیلی حرفا توی قلبم مونده که بذار نگم
معطلش نکن بکش تیغتو روی شاهرگم
تیغ بعدیو نزن دارم میمیرم
حالا دوست دارم تورو بغل بگیرم
آخرین تیغو بزن
گرچه نداره پرتویی
خب بزن آخه امید
زنده موندنم تویی
تویی
عزیزم
دستات… دستات…
دستات نلرزه… تیغ اولـ…
عزیزم
عزیزم
تیغ دومو بزن بذار… بذار… بذار
بریزه آبرو…
حالا فهمیدم عزیزم
تو هم عاشق منی
مطمئن بودم که تو
تیغو بهم نمیزنی
تیغو دستت دادم عزیزم
اما یادت نره
دیگه هیچ چیزی تورو
از خاطرم نمیبره
دیگه نه گلایه دارم
نه واست اشک میریزم
من به امید تو زندم
خوب خوبم عزیزم
داستان ده تیغ و شاهرگ بسته شد
ختم کلام
همه چی ختم به خیر شد
اما،… هیچی… والسلام.
عزیزم
عزیزم
دستات نلرزه د… د…
عزیزم دستتات نلرزه تیغ اولو بزن