- من ندانم چیزی!
پس سیمبای ما کو؟!
- کو؟!
- چه شد آن بچه شیر ما
تقسیم شد به دو؟!
- به دو!
- او شده حواسپرت
او میرود به هرجا
آن دوران خوشی به پایان برسید
گذشت آن خاطره…
میبینمت
قبل از رفتنت
که بگیم بدرود
- که در پایان
سرنوشت این گونه باشد
که گوییم به هم بدرود