[قطعهٔ ۱]
یه حسّیه تو بندبند ِ وجودم
راهمیدم بهش و میشه برق و موج دریا
میپیچه تو تموم شهر، تو تموم ِ خونهم
تو عالم ِخودمون، میپریم هوا، بی سقف [اون بالا]
[قطعهٔ پیش-برگشتی ۱]
خروس میخونه کبکَم
آهنگ ِ خوب ِرقص تو پام
جهش ِ خونو حس میکنم وقت پایین آوردن ِ پام
خیرهموندن چشمَم ، به اعجاز ِ حرکتای ِ پام
وانستا که خیلی زود خوش ِت مییاد از تکون ِ تنِت و تنَم
[قطعهٔ برگشتی]
زیرنور چراغا به وقت ِ مجاز بودن همه چی
راه دررو نیست وقتی کنارمی
وقتی میرقصیم، خودت میدونی تو
پس فقط خیال کن، فقط خیال کن [تو]
هیچی تو نظرم نیست وقتی میرقصی، میرقصی و میرقصی تو
حال میکنم، حال میکنم، وقتی میکشم کنار ِ تو خودم رو
پس یالا ققط برقص،برقص و برقص
کلی کار هست که باید بکنم با تو
اما تو برقص و برقص و برقص
به این زودیا کسی نمیره بیرون، پس همینجور برقص
[قطعهٔ پیشبرگشتی]
نمیشه بگیرم جلو حسّو
پس فقط برقص و برقص و برقص تو
(۲ بار)
.
[قطعهٔ ۲]
آخ از این حسّ ِجادو
تو هوا، تو رگام، میکنه غوغا
نه دلیل میخواد و نه مهار
تو عالم ِخودمون، بدون ِ سقف، میپرم هوا
[قطعهٔ پیشبرگشتی ۲]
خروس میخونه کبکَم
آهنگ ِ خوب ِرقص تو پام
جهش ِ خونو حس میکنم وقت پایین آوردن ِ پام
خیرهموندن چشمام ، به اعجاز ِ حرکتای ِ پام
[قطعهٔ برگشتی]
زیرنورِ چراغا به وقت ِ مجاز بودن همه چی
راه دررو نیست وقتی کنارمی
وقتی میرقصیم، خودت میدونی تو
پس فقط خیال کن، فقط خیال کن تو
هیچی تو نظرم نیست وقتی میرقصی، میرقصی و میرقصی تو
حال میکنم، حال میکنم، وقتی میکشم خودمو کنار ِ تو
پس یالا ققط برقص،برقص و برقص
کلی کار هست که باید بکنم با تو
اما تو برقص و برقص و برقص
[قطعهٔ پیشبرگشتی ۲]
نمیشه بگیرم جلو حسّو
پس فقط برقص و برقص و برقص
(۴ بار)
.
.
.
نمیشه بگیرم جلو حسّو
پس یالا همینجور برقص
[قطعهٔ میانی]
نمیشه بگیرم، نمیشه بگیرم
(۲ بار)
نمیشه بگیرم جلو حسّو
[قطعهٔ برگشتی]
فقط تو رو میبینم وقتی میکنی رقص و رقص و رقص
(نمیشه بگیرم جلو حسّو)
حال میده، حال، وقتی میکشم خودم رو کنارت
پس تو فقط برقص و برقص و برقص
(نمیشه بگیرم جلو حسّ ِو)
کلی کار باید بکنم با تو
اما تو برقص و برقص و برقص
(نمیشه بگیرم جلو حسّ ِو)
به این زودیا کسی نمیره بیرون، پس همینجور برقص
[قطعهٔ پیشبرگشتی ۳]
همه بخونن [باهام]
(نمیشه بگیرم جلو حسّ ِش رو)
این حس افتاده به جونَم
(نمیشه بگیرم جلو حسّو)
(۲ بار)
.
میخوام ببینم تکون ِ تنِت رو
(نمیشه بگیرم جلو حسّو)
این احساس افتاده به جونَم
بشکن اونو
این حس افتاده به جونَم
نمیشه بگیرم جلو حسّو
یالا، این حس افتاده به جونَم