رفت نورم رفت
اكنون تاريكي:يعني من اكنون در تاريكي ام
مردد
رفت دوستم رفت
اكنون تنها:يعني اكنون من تنهام
مردد
من به ته چاه افتادم
فريادم با شب تركيب شد
قبلا در رويا ديده بودم
نتونستم بگم اين امر ميتونه واقعييت داشته باشه
جانم می سوزد
جانم می سوزد
بياييد دست مرا بگيريد يعني به من كمك كنيد
درونم خونريزي ميكند
بياييد و توتون بر روي زخمم بگذاريد