اونهایی به منم جانم و عزیزم میگفتند، جانم رو گرفتند
خانه ی دلم رو خراب کردند و رفتند
این زندگی غمگینی که من دارم ،از اونها برام بجا موند
یه کار کردن که من از امروزم و دیروزم (عمرم) جاموندم
منو از دنیا اومدنم پشیمونم کردند
منو از عاشق شدنم پشیمونم کردند
اگر کارهایی که در حق من کردند رو سر دنیا فریاد بزنم
باز هم نمیتونم بدبختی هایی رو که کشیدم،به دنیا بفهمونم
خدا بنده هاشو که ما عاشقشون میشیم رو ظالم خلق کرده
منو از زندگی کردن بازداشتند
من رو از دنیا اومدنم پشیمونم کردند
من اینجوری نبودم،داشتم زندگی میکردم که اینجوری شدم
این سرنوشت بد رو در آینده پیدا کردم(یعنی زمان که گذشت در حقم بد کردند و قدیما که عاشق نشده بودم حالم خوب بود)
هی اشتباه کردم و فریبم دادند تا از کار و زندگیم افتادم و عمرمو از دست دادم
منو از دنیا اومدنم پشیمونم کردند
منو از گذر عمرم غافل کردند
منو از عشق ورزیدن پشیمون کردند
منو از دنیا اومدنم پشیمونم کردند
اگر کارهایی که در حق من کردند رو سر دنیا فریاد بزنم
باز هم نمیتونم بدبختی هایی رو که کشیدم،به دنیا بفهمونم
خدا بنده هاشو که ما عاشقشون میشیم رو ظالم خلق کرده
منو از زندگی کردن بازداشتند
من رو از دنیا اومدنم پشیمونم کردند