میتونم با جنون بازی کنم؟
مرا حسی بده تا تردید کنم
تردید که آزاد هستم یا نه؟
مرا حسی بده تا تردید کنم
بدانم میتوانم خودم باشم یا نه؟
مرا قدرت بده تا سرم را بالا بگیرم،
و منم به صورتشان تف کنم.
برای باز کردن این در، نیازی به هیچ کلیدی ندارم.
میخواهم دیوارها را خراب کنم،
از این مکان شوم فرار کنم.
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر به گوی بلورینش شد خیره
میتونم با جنون بازی کنم؟
"اصلا اونجا دیدی وجود نداره!"
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر نگاه کرد و بهم خندید: "ها!"
گفت: "میتونم با جنون بازی کنم؟"
گفت: "تو کوری، کورتر از اون که ببینی!"
فقط کورتر از اون که ببینی!
سر پیرمرد با صدای بلند داد کشیدم
گفتم: "دروغ نگو! نگو که نمیدانی!"
گفتم: "سزای این شیطنت رو میبینی،
تو این دنیا یا بعدی!"
اوه، سپس او با نگاهی سرد، سرجایم نشاند
و آتش جهنم در چشمانش شعلهور شد
گفت: «میخوای حقیقت رو بدونی، پسرم؟
ای خدا، باشه حقیقت رو بهت میگم!
روحت در دریاچهی آتش میسوزد!"
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر به گوی بلورین خود شد خیره
میتونم با جنون بازی کنم؟
"اصلا اونجا دیدی وجود نداره!"
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر نگاه کرد و بهم خندید: "ها!"
گفت: "میتونم با جنون بازی کنم؟"
گفت: "تو کوری، کورتر از اون که ببینی!"
آآه، گوش کن بهم!
گوش کن به پیامبر!"
[بی کلام]
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر به گوی بلورین خود شد خیره
میتونم با جنون بازی کنم؟
"اصلا اونجا دیدی وجود نداره!"
میتونم با جنون بازی کنم؟
پیامبر نگاه کرد و بهم خندید: "ها!"
گفت: "میتونم با جنون بازی کنم؟"
گفت: "تو کوری، کورتر از اون که ببینی!"
میتونم با جنون بازی کنم؟